کد مطلب:227880 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:174

شبی در حرم قدس
دیده فرو بسته ام از خاكیان

تا نگرم جلوه ی افلاكیان



شاید از این پرده، ندایی دهند

یك نفسم راه به جایی دهند



ای كه بر این پرده ی خاطر فریب

دوخته ای دیده ی حسرت نصیب



آب بزن چشم هوسناك را

با نظر پاك ببین، پاك را



آن كه در این پرده گذر یافته است

چون سحر از فیض نظر یافته است



خوی سحرگیر و نظر پاك باش

راز گشاینده ی افلاك باش





پرتو این كوكب رخشان نگر

كوكبه ی شاه خراسان نگر



آینه ی غیب نما را ببین

ترك خودی كن و خدا را بین



هر كه براو نور «رضا» تافته است

در دل خود گنج رضا یافته است



سایه ی شه، مایه ی خرسندی است

ملك «رضا» ملك رضامندی است



من كیم؟ از خیل غلامان او

دست طلب سوده به دامان او



ذره ی سرگشته ی خورشید عشق

مرده، ولی زنده ی جاوید عشق



شاه خراسان را، دربان منم

خاك در شاه خراسان منم [1] .



[ صفحه 150]




[1] محمدحسن رهي معيري.